بیوگرافی و آثار استاد جعفر پتگر
استاد جعفر پتگر Jafar Petgar در اسفند ۱۲۹۹ شهر تبریز متولد شد.
ایشان از استادان برجسته و هنرمندان معاصر نقاشی و نگارگری فرش، در ایران شناخته می شود.
از مشهورترین آثار او در نقاشی میتوان از
رفوگر، قالی فروشان دوره گرد، قهوهخانهی امیرآباد،
مکتب قرآن، خانه ی نقاش، مرغ فروش،
از این جا تا ابدیت و شهریار یاد کرد،
که در موزه هنرهای معاصر تهران نگهداری میشوند.
قبل از پرداخت به توضیحات بیشتر، شایان ذکر است، امکان خربد کتاب مجموعه ی آثار استاد جعفر پتگر به همراه با مقدمه و زندگینانه استادتوسط آرت بیکس فراهم شده است که مشتاقان می توانند برای تهیه این گنجینه ارزشمند با ما در تماس باشند.
کودکی
در یک خانوادهی متوسط، به عنوان هفتمین فرزند از نه فرزند، متولد شد. پدرش مشهدی حسن در محلهی گازران (حومهی روستای لاله) کارگاه قالی بافی داشت؛ که قالیهای شان را به پیله ورانی که در مرزهای ایران و روسیه فعالیت داشتند، میفروختند.
آن سالها مصادف بود با آخرین سالهای حکومت سلسله قاجاریه در ایران. احمد شاه جوان در فرنگ به سر میبرد؛ و در غیاب او (سال ۱۲۹۹ خورشیدی) رضاخان سردار سپه، کودتا کرد؛ و به عمر قاجاریه پایان داد، و سلسلهی پهلوی را تأسیس نمود.
از طرف دیگر، دو سال قبل از تولّد جعفر پتگر (۱۹۱۸ میلادی) بلشویکها در روسیه انقلاب کردند و حکومت شوروی را بنیاد نهادند؛ و بدین ترتیب، اوضاع داخلی ایران و شوروی تازه تأسیس یافته بسیار نابسامان و بیثبات شد و مردم در فقر و تنگدستی به سر میبردند. رضا شاه برای جلوگیری از نفوذ کمونیستها به ایران، مرزهای شمالی کشور را بست. بطوریکه اقوام و خویشاوندان دو طرف، در دو سوی مرزها جامانده و از یکدیگر جدا شدند. به سبب این اقدام، تمام داد و ستدهای مرز نشینان متوقف گردید؛ و از این طریق فشار مالی بیشتری به مردم وارد شد. خانوادهٔ مشهدی حسن نیز مانند دیگر خانوادهها، با مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم میکردند.
در نزدیکی منزل مشهدی حسن، چشمهٔ پُر آبی بود. نهری که از آن جدا میشد، محلّه را طی میکرد و به طرف روستای لاله میرفت؛ و در استخر بزرگ روستا جمع میگشت؛ که روستاییان باغها و زمینهای خود را با آب آن آبیاری میکردند. نهر آب گازران، در مسیر خود، از خانهٔ مشهدی حسن نیز، میگذشت. هر روز، زنان همسایه و کودکانشان پس از رفتن شوهران، به سر کارهای روزانه، به خانهٔ مشهدی حسن میآمدند و به شستن رخت و لباس میپرداختند. گاهی این شستشوها، بهانه ایی برای جمع شدن و گفتگوی بزرگترهاو بازی و جست و خیز کودکان بود؛ و زندگی مردم علیرغم سختیها و خشونتهای بیرونی، از درون، توأم با چنین لطافتها و سرخوشیهایی سپری میشد.
جعفر، هر روز ساعتها بر روی تخته سنگی در گوشهٔ حیاط مینشست، وغرق در تماشای درختان و پرندگان و جوی آب و هلهله همسایگان میشد؛ و از مشاهدهٔ اینهمه زیبایی در طبیعت، لذت میبرد. وقتی حیاط خانه خلوت میشد، جعفر مداد رنگیها و دفتر کاهی کوچکش را به حیاط میآورد؛ و نقشهای سادهائی از مناظر باغچهها نقاشی میکرد.
او، پنجاه سال بعد در نوشتهای از آن ایام چنین یاد میکند:
«هنوز به مکتب نرفته و خطی ننوشته بودم، که زیبایی را در مظاهر گوناگون طبیعت، میدیدم و میشناختم. با هر رنگ و جوهری که در دسترسم بود، نقشی از آنها به روی کاغذ میآوردم؛ یا با موم و خمیر و قیر، تندیسی از موجودات دلخواه خود را میساختم.»
از همین ایّام (سه سالگی) بود که مشهدی حسن، اغلب جعفر را همراه خود، به کارگاه قالیبافی میبرد؛ و جعفر اوّلین آموزههای دور از محیط خانه را، در کارگاه قالیبافی تجربه میکند. او در کارگاه، به همه چیز با کنجکاوی و علاقه مینگرد. قالیها، قالیبافان و بخصوص، با دقّت به نقشههای قالی، و نقش و نگارهای زیبا و رنگین آنها، میپردازد؛ و با آنها اُنس و اُلفت میگیرد. او سالها بعد، دربارهٔ این بخش از زندگی خود چنین میگوید:
«همراه پدر و برادر بزرگم، به کارگاه قالیبافی میرفتم. گرچه تلخی اندیشیدن دربارهٔ کارگران نوجوان قالیباف، که مجبور بودند بجای تحصیل یا پرداختن به نشاطهای متناسب سنشان، به کار و کسب درآمد بپردازند، از همان ابتدا، روح مرا مجروح و آزرده میکرد، ولی جمال نقوش قالیها مرا به کارگاه میکشاند؛ و ساعتها با تماشای رنگها و طرحهای خیال انگیز آنها مات و مبهوت میماندم؛ و خودم را مشغول تفرج در باغ مصفائی تصور میکردم، که حتی شمیم گلهای خوشبوی آن را استشمام میکردم؛ و نیز صدای دلانگیز آبها و نغمهٔ بهشتی پرندگانش را میشنیدم؛ و در نظر من، هر قالی نمایش گوشهائی از بهشت بود؛ و من از سیر و سیاحت در آن بوستانهای بی خزان، خسته نمیشدم.»
بدین وصف، با کشف و ادراک زیبایی و جمال، کمکم نخستین بارقههای هنر، دل و جان جعفر را گرم و روشن میکند.
تحصیلات
در همین سه سالگی، طبق آنچه معمول بود جعفر را به مکتبخانه میفرستند؛ و اوّلین آشنائی او با کتاب و درس شروع میشود. در آن زمان، در مکتبخانهها به کودکان، قرآن و شرعیات و زبان فارسی میآموختند؛ و جعفر این دوره را ظرف ۲ سال به پایان برد.
سپس به مدرسه فرستاده شد، و دورهٔ شش سالهٔ آن را ظرف چهار سال طی کرد؛ و همچنان شور و علاقهٔ او به نقاشی بیشتر و بیشتر میشد. تا جائیکه در پایان دورهٔ دبستان، از پدر و برادر بزرگش خواست تا او را برای تحصیل نقاشی، به هنرستان بفرستند؛ ولی آنها با درخواستش مخالفت نموده و به او توصیه کردند که با توجه به نمرات خوبش، میتواند در بهترین دبیرستان شهر به تحصیل ادامه دهد. مشهدی حسن استدلال میکرد که، خانواده احتیاجات مالی جدی دارد. او میخواست که پسران هرچه زودتر مدارج ترقی را بپیمایند و برای خانواده درآمد زایی کنند. مشهدی حسن در تمام عمرش کسی را نمیشناخت که نقاش باشد؛ و امرار معاش از طریق نقاشی را برای پسرش سرابی بیش نمیدید. او نگران خانواده و سرنوشت پسرش بود؛ و بدین ترتیب جعفر، خود را در مقابل لشکری از مخالفان میدید.
تعطیلات تابستانی رو به اتمام بود؛ و جعفر که رفتن به دبیرستان را حتمی میدید، از منزل پدری فرار کرد و مدتی را در کوچه باغها به سرگردانی و حیرانی گذراند. در انتهای روز، که فکرش کمی آرام گرفت، راهی منزل عمه محبوبش شد و به آنجا پناه برد. عمهٔ جعفر، محرمانه به مشهدی حسن پیغام رساند که: نگران جعفر نباشید و بیش از این دنبالش نگردید، او پیش ماست. جعفر، چند روزی در منزل عمه بود؛ که مشهدی حسن پیغام تندی مبنی بر مراجعت فوری جعفر به خواهرش داد؛ و از او خواست، هرچه سریعتر او را به خانهاش برگرداند؛ که به ناچار چنین شد.
جعفر در بازگشت، از شدت غصه، به سختی بیمار و بستری شد. بطوریکه عملاً رفتنش به دبیرستان نیز منتفی گردید. مادرش که اوضاع را وخیم دید، تحت تأثیر غریزهٔ مادری به دفاع از جعفر پرداخت. عاقبت مشهدی حسن پذیرفت و از پسر بزرگش، خواست که به هنرستان رفته و دربارهٔ چگونگی تحصیل جعفر، با اولیای هنرستان صحبت کند.
اکبر بالاخره توانست مشهدی حسن را راضی کند که اصغر، برادر بزرگتر جعفر، و جعفر را به هنرستان بفرستند. این دو برادر از لحاظ عاطفی، ذوقی و عشق شدید به هنرهای ظریفه بسیار به هم نزدیک هستند؛ و چون رضایت مشهدی حسن را بدین ترتیب کسب کرد، تعدادی از نقاشیهای جعفر و اصغر را، با خود برداشت و به هنرستان صنایع مستظرفه آذربایجان (در تبریز) رفت
سالیان بعد، جعفر پتگر در این باره نوشت:
«… این هنرستان زیر نظر مرحوم میرمصور، که نقاش معروف و مورد احترام آن روز آذربایجان بود، اداره میشد. سه سال هم پیش این استاد به طراحی و شبیهسازی (با سیاه قلم) گذراندم. نا گفته نماند، که در این موقع و خارج از محیط هنرستان، نزد خود به نقاشی آبرنگ و رنگ روغن میپرداختم. من با هنر نقاشی طبیعی سازی غربی (رئالیسم) از نوجوانی آشنا شدم. زیرا، در اغلب مغازههای خرازی و کتاب فروشی و فروشندگان نوشتافزار در تبریز، کارت پستالهای سیاه و سفید و گاهی رنگی، از تابلوهای نقاشان اروپایی فروخته میشد. بعضی از آنها را برای خود میخریدم و بعضی دیگر را، از پشت ویترین مغازهها تماشا میکردم. البته چیزی دربارهٔ آنها نمیدانستم؛ و فقط از تماشای آنها لذت میبردم. بعدها که به هنرستان وارد شدم، دانشام در مورد این کارت پستالها بیشتر شد.»
جعفر، از سه سال تحصیل در هنرستان به نیکی یاد میکند. او، سنین ۱۲–۹ سالگی را در این هنرستان طی کرد.
از اواخر سال ۱۳۱۲ خورشیدی، جعفر و اصغر برای ادامهٔ تحصیل در بخش هنرهای جدیدهٔ اداره صناعات نامنویسی کردند؛ و دورهٔ جدید و متفاوتی در زندگی هنریشان آغاز شد. جعفر پتگر چندین سال بعد دربارهٔ این سالها نوشت:
«برای ادامهٔ تحصیلات، در اردیبهشت ماه ۱۳۱۲ خورشیدی به تهران عزیمت نموده و وارد ادارهٔ صناعات، به ریاست آقای ابوالحسن صدیقی (استاد مجسمهسازی) شدم؛ و پس از پنج سال تحصیل، با درجهٔ لیسانس، از آنجا فارغالتحصیل شدم. در پایان این دوره، در سال ۱۳۱۸ خورشیدی دو سال نزد یک استاد آلمانی، به تکمیل تحصیلات خود پرداختم. نقاش و پروفسور آلمانی آلبرت هونمان، به درخواست دولت ایران، از آلمان دعوت شده بود، تا چند تابلوی رنگ روغن بزرگ قد، از نمای کلی کاخهای با شکوه دوران باستانی شاهنشاهی ایران را، بصورت اولیه آنها بسازد و بپردازد؛ و در جنب این کار، هفتهایی دو یا سه بار، به ما هنرجویان بی سرپرست «هنرکده هنرهای جدیدهٔ ایران» سرکشی نماید و تعلیم نقاشی بدهد. پروفسور، از روزی که وارد هنرکده شد، طراحی ما را از دیدگاه طراحی صنعتی، مورد وارسی و تصحیح و حک و اصلاح قرار داد. در حقیقت، راه چند سالهٔ ما را در چند هفته و ماه پیمود؛ و هم به تعلیم و تمرین نقاشی آبرنگ با هنرجویان پرداخت. البته پروفسور خود متخصص آبرنگ بود و نقاشیهای رنگ و روغن شان هم، حال و هوای آبرنگهاشان را داشت. لاجرم، پس از چند ماه، پروفسور به وسیله مترجم به من گفت: من شما و چند نفر دیگر از هنرجویان خود را، میخواهم به خرج دولت مطبوعم به آلمان بفرستم. نامهای هم در این باره به مسولین آنجا نوشتهام و موافقت شده است که، حداقل سه سال در آنجا به تحصیل بپردازید؛ و نقاشی خود را، تکمیل کنید.
اما به قول شاعر: فرشتهایی است، براین بام لاجورد اندود / که پیش آرزوی بی دلان، کشد دیوار
حشر و نشر ما با پروفسور، در ایام جنگ جهانی دوم بود. پیش از آنکه ایشان، من و همراهانم را به آلمان بفرستند، آلمان به روسیه حمله کرد، و روسیه نیز به ایران حمله آورد، بنابراین آلمانیهای مقیم ایران و نیز پروفسور ما، به عجله و شتاب ایران را ترک گفتند و دنبال سرنوشت نا معلوم خود رفتند.»
جعفر پتگر، پس از پایان تحصیلات دورهٔ لیسانس در سال ۲۲–۱۳۲۱، در ادامهٔ مطالعات و تحقیقات خود، بصورت مستمع آزاد وارد دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران شد؛ و در کلاس طراحی و نقاشی مادام آشُب شرکت جسته، و با روش تدریس ایشان آشنا شد؛ و آموزشهای ایشان را مورد مطالعه و بررسی قرار داد.
تأسیس آموزشگاه
در سال ۱۳۱۹ خورشیدی، به همراه برادرش، علی اصغر پتگر، اولین آموزشگاه خصوصی نقاشی در ایران را (تهران- خیابان نادری) تأسیس کردند؛ و در جنب آفرینشهای هنری خود، به تعلیم و تربیت هنرجویان پرداختند. چند سال بعد جعفر پتگر به تنهایی آموزشگاهی در خیابان منوچهری تهران، و سپس چند سال بعد در خیابان هدایت تهران، تأسیس نمود.
یکی از پاتوقهای مهم هنرمندان جوان، در آن دوره، کافه نادری در خیابان نادری تهران بود که درست در چند قدمی آموزشگاه جعفر پتگر قرار داشت.
اغلب هنرمندانی که، به کافه نادری میآمدند، به آتلیه ایشان هم رفتوآمد داشتند، یا در محافل و مجالس گوناگون با یکدیگر ملاقات میکردند. از جمله: جلال آل احمد، صادق هدایت، بزرگ علوی و بعضی نیز، مانند: فروغ فرخزاد، سهراب سپهری و هانیبال الخاص، چندی نزد ایشان، نقاشی کردهاند.
و برخی مانند شهریار (محمدحسین بهجت تبریزی) که با استاد، همشهری بوده و مشترکات ذوقی و هنری بیشتری نسبت به دیگران داشتند، مدتی با استاد همخانه بودند. (تابلوی خانه نقاش، همین خانه را تصویر کرده است که؛ در تهران، خیابان ری، کوچه آبشار واقع است)
انس و الفت استاد با شهریار، تا بدان پایه بود که، پرترهای از او نقّاشی کرده است؛ و گهگاه، همراه شهریار، به منزل ابوالحسن خان صبا نیز، رفته با ایشان و سایر اهل موسیقی، ملاقات داشتند.
دورههای هنری
دورهٔ یکم (۲۵–۱۳۱۵ خورشیدی)
آثار این دوره، بازتاب محیط زندگی هنرمند و طبیعت اقلیمی او، و همچنین تجسم بخشیدن به حالات انسانها، بخصوص اشخاص بومی، با جذابیتهای اصیل و حقیقی است.
در این آثار، عواطف نقاش، بسیار صمیمی و بی تکلف، به نقش درآمده است. سوژهها عموماً بازگو کنندهٔ حالات و اصالتهای آن قشر از مردم است که، نقاش خود، از میان آنها برآمده و با آنها زیسته است؛ و آلام و آمالشان را درک میکند.
از آثار این دوره، میتوان به تابلوهای: رفوگر، پیرمرد مرغ فروش، مادر نقاش، قالی فروشان دوره گرد، خانهٔ نقاش، قهوهخانهٔ امیرآباد، چهرهٔ شهریار و … اشاره کرد.
دورهٔ دوم (۳۳–۱۳۲۶ خورشیدی)
همت و ارادهٔ نقاش، در این دوره بیشتر معطوف به کشف قلمروهای نو، با تکیه بر اصالت ایرانی است و شخصیت نقاش در این آثار، پُررنگتر از پیش، به نظر میآید؛ و در یافتن دیدگاه ویژهٔ خود، موفق بوده است؛ و تحولی چشمگیر و جسورانه، در نوع برداشت هنری از طبیعت و ترکیب بندی انسانی، پدید آمده است؛ که از لحاظ محتوا، کیفیتی تغزلی و از حیث فنی، روش سهل و ممتنع را میتوان در آنها مشاهده کرد؛ که بصورت خلاصه گوئی، نمود یافته است.
طبیعت بیجانها به تابلوهای:
سه گلدان نقره، گلدان و گیلاس، گلهای ستاره، و از موضوعات انسانی به تابلوهای:
بهار، تکوین آدم، خضر، کتاب، چهرهٔ دوشیزه خجسته، غم آدم و نقش و نگار میتوان اشاره کرد.
هنرمند در این دوره، شیدا و بی قرار است، و عاشقپیشهای است که سرش به دنیا و عقبی فرو نمیآید. کارش بیشتر جوشیدنی است تا کوشیدنی؛ و عطش سیراب ناشدنیاش، برای گفتن و گفتن و باز هم گفتن، به کمیت آثار نیز افزوده است.
قلمهای پَهن و رنگهای جرمدار نیز از مشخصات این دوره است. نقاش میخواهد هرچه بیشتر از زمان بهرهبرداری کند. او میخواهد به جوهر نقش برسد، تا خط و رنگ و فرم را در هم ریخته و بی این هر سه، با تو دم زند.
درگذشت پدر، فوت مادر و مرگ خواهر نوجوانش، بر روح حساس او تأثیر فراوان میگذارد. برای التیام خود قطعه سرگردانی را در این ایام مینویسد.
او در افق زندگی خود تنها، عشق به نقاشی را مییابد، به آن خیره میشود و با خود تکرار میکند:
فقط همین نقطه از حیات، گرم و روشن است
دورهٔ سوم از (۱۳۳۴ به بعد)
در این دوره، از دیدگاه جعفر پتگر هنر وسیلهٔ سیر و سلوک هنرمند است و هرگز نباید وسیلهٔ جلوه فروشیهای نفسانی و تعیش او شود.
لذا در آثار این دوره، شاهد جلوههائی چشمگیر از تعهد و رسالت هنرمند به هنر الهی- انسانی هستیم.
در جهان بینی این دوره، از نظر نقاش، هنر نوعی اندیشیدن است و هنرمند در بادی امر، انسانی اندیشمند است و هنری که فاقد اندیشه و تفکرعمیق باشد، نارسا و ناقص است.
اندیشه هم در فرم و هم در محتوا دخالت دارد؛ و در آثار این دوره، کمپوزیسیون که از معضلات نقاشی است، با وسواس و دقت زیاد، اندیشیده و اجرا شده است.
شور و شیدائی دورهٔ دوم به آرامش و وقار تبدیل شده و در این مرحله، کوشیدن سهم بیشتری یافته است تا جوشیدن. اما ایشان برای احتراز از هر نوع انحراف و افراط گری توصیه میکنند: «قانون زیاد و تکلف بسیار، هنر را اگر نکشد، باری بیمار میکند.»
نوآوریها
هنرمند در راستای آفرینشهای خود، گاهی ناگزیر است، برحسب ضرورت و ایجابهای هنری، دگرگونیهائی در زبان و بیان خود (فصاحت و بلاغت) بوجود آورد. تا از این راه به شیواترین و نافذترین بیانها، دست یابد و منظور و مفهومی را که اراده کرده است بهتر و رساتر به مخاطب برساند.
در حقیقت اصل ابداع و نوآوری و مشی تجدد طلبی در بیان هنری، یک امر تفننی و فانتزی نیست که دربارهٔ آن متکلفانه و تصنعی چاره اندیشی یا چارهسازی کرد. بلکه، با متحول شدن هنرمند، نوآوری یا ابداع و نو آفرینی بعنوان یک ضرورت اجتناب ناپذیر، رخ مینماید.
به عبارت دیگر؛ از آنجا که، هنر بیان حال هنرمند است، با تغییرات حال هنرمند، هنرش نیز دستخوش تغییر خواهد شد. بطوریکه با بیان سابقش، نمیتواند بطور کامل و مؤثر، دنیای جدیدش را بشناساند. به هر حال، بی شک هنر نو در بیان نو تجلی مییابد.
جعفر پتگر چکیده نظرات خود را، در تبیین دورههای یاد شده، چنین به رشته تحریر درآورده است:
- در طراحی و کمپوزیسیون تابلوها طریقی بنام (سهل و ممتنع) ابداع کردهام که در مطالعه تابلوهایم بوضوح و گاهی با ابهام و ایهام دیده میشود.
- مسئله دو بُعدی و سه بُعدی را در نقش و نگارهای خود با کاستن نیمی از اجسام سه بعدی مثلاً موجودات ذیروح و افزودن نیم دیگر به نقوش بیروح دوبُعدی مثل تذهیبها، اسلیمیها، تشعیرها، کتیبهها و خطها حل کردهام.
- در محتوای تابلوها نه به طبیعی سازی و نه به واقع نگاری گرائیدهام، بلکه از طبیعت و واقعیت، تنها به جمال طبیعت و واقعیت پرداختهام. جمالی که جلوه خالق در وجود مخلوق است.
- در انتخاب موضوع نگارگری خود، کشف و شهود بیننده را از عالم وسیع و جاودانه معانی، مطمع نظر داشتهام.
- در رنگ آمیزیها از رنگ اصیل طبیعت بهره جستهام و برای تجسم نور در تابلوها ارزش طبیعی رنگهای اقلیمی خود را فدای درخشش نورها نکردهام. به بیان دیگر برای تجسم بخشیدن نورها در نقوش، هم از طیف نورها و هم کنتراست رنگها بهره جستهام؛ بنابراین مسئله مهم و دشوار سایه روشنها و بازتاب نورها را با این روش حل کردهام.
برخی از آثار استاد جعفر پتگر را در گالری هنری آرت بیکس
گردآوری کرده ایم که می توانید آن ها مشاهده فرمایید (این جا کلیک کنید)
همچنین در ادامه فهرستی از آثار استاد جعفر پتگر،تقدیم شده است.
-
سال نام تکنیک ابعاد (سانتیمتر) محل نگهداری ۱۳۱۰ سلف پرتره آبرنگ مجموعهٔ شخصی ۱۳۱۱ سلف پرتره رنگ روغن ۱۵×۱۱ مجموعهٔ شخصی ۱۳۱۱ چهرهٔ برادر نقاش رنگ روغن ۱۸×۱۵ مجموعهٔ شخصی ۱۳۱۴ دکهٔ عمو شله آب رنگ ۳۳×۲۴ مجموعهٔ شخصی ۱۳۱۵ سلف پرتره رنگ روغن ۵۶×۴۲ مجموعهٔ شخصی ۱۳۱۵ چهرهٔ خواهر نقاش آب رنگ ۲۷×۱۸ مجموعهٔ شخصی ۱۳۱۶ منظره کوههای افسریه رنگ روغن ۲۳×۱۶ مجموعهٔ شخصی ۱۳۱۶ چهرهٔ خواهر نقاش رنگ روغن ۴۸×۳۹ مجموعهٔ شخصی ۱۳۱۷ مادر نقاش رنگ روغن ۷۵×۴۸ مجموعهٔ شخصی ۱۳۱۸ پسرک فقیر آبرنگ ۳۰×۱۸ مجموعهٔ شخصی ۱۳۱۸ انار رنگ روغن ۳۹×۲۴ مجموعهٔ شخصی ۱۳۱۸ بچههای روستا رنگ روغن ۵۷×۴۰ مجموعهٔ شخصی ۱۳۱۹ گلهای داوودی رنگ روغن ۵۷×۴۵ مجموعهٔ شخصی ۱۳۱۹ چایخوران رنگ روغن ۴۸×۳۰ مجموعهٔ شخصی ۱۳۱۹ خانهٔ نقاش رنگ روغن موزه هنرهای معاصر تهران ۱۳۱۹ گل نرگس رنگ روغن ۵۷×۲۶ مجموعهٔ شخصی ۱۳۲۰ سلف پرتره رنگ روغن ۳۱×۱۹ مجموعهٔ شخصی ۱۳۲۰ قهوهخانهٔ امیرآباد رنگ روغن موزه هنرهای معاصر تهران ۱۳۲۰ پیرمرد چپقی رنگ روغن ۶۷×۴۷ فروخته شده ۱۳۲۰ مرغ فروش رنگ روغن موزه هنرهای معاصر تهران ۱۳۲۰ طبیعت بیجان رنگ روغن نامعلوم ۱۳۲۰ منظره رشته کوههای البرز رنگ روغن ۴۰×۳۲ مجموعهٔ شخصی ۱۳۲۰ دسته گلهای داوودی رنگ روغن ۵۰×۲۷ مجموعهٔ شخصی ۱۳۲۰ سلف پرتره رنگ روغن ۲۱×۱۷ مجموعهٔ شخصی ۱۳۲۰ منظره اطراف تهران رنگ روغن ۴۰×۳۱ مجموعهٔ شخصی ۱۳۲۱ منظره رودخانهٔ زرگنده رنگ روغن ۷۶×۴۰ مجموعهٔ شخصی ۱۳۲۱ خیابان پهلوی رنگ روغن نامعلوم ۱۳۲۱ منظره آب کرج رنگ روغن ۳۶×۲۴ مجموعهٔ شخصی ۱۳۲۱ منظره دره و سنگ رنگ روغن ۴۹×۳۶ مجموعهٔ شخصی ۱۳۲۱ منظره پل قلهک رنگ روغن ۴۸×۳۸ مجموعهٔ شخصی ۱۳۲۲ مراجعت گله رنگ روغن ۵۹×۴۹ مجموعهٔ شخصی ۱۳۲۲ گوشهٔ حیاط رنگ روغن ۴۳×۳۴ مجموعهٔ شخصی ۱۳۲۲ رفوگر قالى رنگ روغن موزه هنرهای معاصر تهران ۱۳۲۲ دختر گریان رنگ روغن ۳۲×۲۴ مجموعهٔ شخصی ۱۳۲۲ رفتگر رنگ روغن ۵۲×۲۸ مجموعهٔ شخصی ۱۳۲۳ زن بافنده رنگ روغن ۱۰۰×۸۰ مجموعهٔ شخصی ۱۳۲۳ چهرهٔ همسر برادر نقاش آبرنگ ۳۷×۲۷ مجموعهٔ شخصی ۱۳۲۳ چهرهٔ مرد جوان رنگ روغن ۴۷×۳۷ مجموعهٔ شخصی ۱۳۲۳ شاعر شهریار رنگ روغن موزه هنرهای معاصر تهران ۱۳۲۳ منظرهٔ شمیران رنگ روغن ۴۶×۳۲ مجموعهٔ شخصی ۱۳۲۳ گوشهٔ اتاق رنگ روغن ۳۰×۱۸ مجموعهٔ شخصی ۱۳۲۳ خانهٔ ویلایی رنگ روغن ۴۶×۳۲ مجموعهٔ شخصی ۱۳۲۳ منظرهٔ سرچشمه رنگ روغن ۲۸×۲۲ مجموعهٔ شخصی ۱۳۲۳ خزان در باغ رنگ روغن ۴۰×۳۴ مجموعهٔ شخصی ۱۳۲۳ آسیاب طوطی رنگ روغن ۳۲×۳۰ مجموعهٔ شخصی ۱۳۲۳ رختشویان رنگ روغن ۷۷×۴۹ مجموعهٔ شخصی ۱۳۲۴ چهرهٔ پری نشاط رنگ روغن ۱۲۰×۱۰۱ مجموعهٔ شخصی ۱۳۲۵ منظره دامنهٔ کوه البرز رنگ روغن ۷۵×۵۰ مجموعهٔ شخصی ۱۳۲۵ صوفی رنگ روغن ۸۸×۶۸ مجموعهٔ شخصی ۱۳۲۵ محراب رنگ روغن ۸۹×۷۴ مجموعهٔ شخصی ۱۳۲۵ طوفان در باغ رنگ روغن ۵۲×۲۶ مجموعهٔ شخصی ۱۳۲۵ چهرهٔ زن جوان رنگ روغن ۷۱×۵۷ فروخته شده ۱۳۲۶ گلهای ستاره رنگ روغن ۵۴×۴۵ مجموعهٔ شخصی ۱۳۲۶ نقش و نگار رنگ روغن ۵۷×۴۴ مجموعهٔ شخصی ۱۳۲۶ انکسار رنگ روغن ۴۷×۳۶ مجموعهٔ شخصی ۱۳۲۶ چوپان رنگ روغن ۵۰×۴۰ مجموعهٔ شخصی ۱۳۲۶ منظره درختان پاییزی رنگ روغن ۷۳×۵۳ مجموعهٔ شخصی ۱۳۲۶ بهار رنگ روغن ۶۱×۴۰ مجموعهٔ شخصی ۱۳۲۶ سلف پرتره تعلیم در هوای آزاد رنگ روغن ۷۰×۵۲ مجموعهٔ شخصی ۱۳۲۶ پرتره درویش رنگ روغن ۵۶×۴۶ مجموعهٔ شخصی ۱۳۲۶ چهرهٔ دوشیزه خجسته رنگ روغن ۷۴×۵۶ مجموعهٔ شخصی ۱۳۲۶ غم آدم رنگ روغن ۸۹×۷۴ مجموعهٔ شخصی ۱۳۲۶ سلف پرتره رنگ روغن ۵۶×۴۶ مجموعهٔ شخصی ۱۳۲۶ رقص رنگ روغن ۱۰۵×۵۵ از بین رفته ۱۳۲۶ تکوین آدم رنگ روغن ۱۰۵×۵۵ مجموعهٔ شخصی ۱۳۲۶ سلف پرتره رنگ روغن ۶۰×۵۰ مجموعهٔ شخصی ۱۳۲۶ گلهای اطلسی رنگ روغن ۶۵×۵۷ مجموعهٔ شخصی ۱۳۲۷ کتاب رنگ روغن ۱۱۲×۸۶ مجموعهٔ شخصی ۱۳۲۷ گلریزان رنگ روغن ۵۵×۴۶ مجموعهٔ شخصی ۱۳۲۷ گل و گلدان آبی رنگ روغن مجموعهٔ شخصی ۱۳۲۷ لیلی و مجنون رنگ روغن ۱۳۱×۸۷ مجموعهٔ شخصی ۱۳۲۷ سه گلدان نقره رنگ روغن ۵۵×۴۵ مجموعهٔ شخصی ۱۳۲۷ دو خواهر رنگ روغن ۶۹×۵۱ مجموعهٔ شخصی ۱۳۲۷ پگاه چراگاه رنگ روغن ۵۹×۳۹ مجموعهٔ شخصی ۱۳۲۸ گلدان و گیلاس رنگ روغن ۵۷×۴۵ مجموعهٔ شخصی ۱۳۲۸ سقّا رنگ روغن ۸۰×۵۵ مجموعهٔ شخصی ۱۳۲۹ منظره نور باران رنگ روغن ۴۹×۳۹ مجموعهٔ شخصی ۱۳۲۹ چهرهٔ پوران عضدی رنگ روغن ۷۵×۵۹ مجموعهٔ شخصی ۱۳۲۹ چهرهٔ نامی پتگر طراحی مدادی ۱۱×۸ مجموعهٔ شخصی ۱۳۳۰ قالی فروشان دوره گرد رنگ روغن ۹۴×۷۰ موزه هنرهای معاصر تهران ۱۳۳۱ چهرهٔ میترا طراحی مدادی ۱۱×۸ مجموعهٔ شخصی ۱۳۳۱ الوحی رنگ روغن ۱۲۷×۸۸ مجموعهٔ شخصی ۱۳۳۲ دعا رنگ روغن ۶۹×۵۹ مجموعهٔ شخصی ۱۳۳۲ نخستین رنگ روغن ۲۹×۲۰ مجموعهٔ شخصی ۱۳۳۲ قرآن رنگ روغن ۱۳۳×۷۲ مجموعهٔ شخصی ۱۳۳۳ فرزندان نقاش رنگ روغن ۶۰×۵۰ مجموعهٔ شخصی ۱۳۳۴ از اینجا تا ابدیت رنگ روغن ۴۲×۳۶ موزه هنرهای معاصر تهران ۱۳۳۵ علی و انگشتری و گدا رنگ روغن ۱۱۰×۸۵ مجموعهٔ شخصی ۱۳۳۶ آدم بد زبان رنگ روغن ۱۲۸×۹۵ مجموعهٔ شخصی ۱۳۴۰ رعیت در زندان ارباب رنگ روغن ۱۲۳×۱۰۸ مجموعهٔ شخصی ۱۳۴۹ چهرهٔ پسران نقاش (پنج اثر) طراحی با خودکار ۱۹×۱۵ مجموعهٔ شخصی ۱۳۵۰ چهرهٔ همسر نقاش رنگ روغن ۸۰×۶۲ مجموعهٔ شخصی ۱۳۵۴ وجدان در زندان رنگ روغن ۱۰۰×۷۲ مجموعهٔ شخصی ۱۳۵۴ حرامخواران رنگ روغن ۱۵۶×۱۱۰ مجموعهٔ شخصی ۱۳۵۲ چهرهٔ نینا خرازی رنگ روغن ۱۰۰×۸۰ نامعلوم ۱۳۵۵ جاهلی میآید رنگ روغن ۲۲۳×۱۶۸ مجموعهٔ شخصی ۱۳۵۶ الخیرات رنگ روغن ۲۵۵×۱۶۶ مجموعهٔ شخصی ۱۳۵۸ الاشراق رنگ روغن ۱۳۵×۱۱۵ مجموعهٔ شخصی ۱۳۵۹ اسکیس برای تابلوی قرآن، مسیح و مسیحیت پاستل ۴۹×۳۹ مجموعهٔ شخصی ۱۳۶۱ مستضعفان در بند طاغوتیان رنگ روغن ۱۴۷×۱۱۹ مجموعهٔ شخصی ۱۳۶۳ ریاکار رنگ روغن ۱۶۷×۱۲۰ مجموعهٔ شخصی ۱۳۶۷ منظره نهر آب و درخت رنگ روغن ۳۹×۲۹ مجموعهٔ شخصی ۱۳۷۰ مکتب قرآن رنگ روغن موزه هنرهای معاصر تهران ۱۳۷۱ آی آدمها رنگ روغن ۱۷۱×۱۲۵ مجموعهٔ شخصی ۱۳۷۱ گل عروس رنگ روغن ۱۰۱×۷۱ مجموعهٔ شخصی نا تمام مادر طبیعت رنگ روغن ۹۱×۷۶ مجموعهٔ شخصی نا تمام چهرهٔ همسر نقاش رنگ روغن ۴۵×۳۵ مجموعهٔ شخصی نا تمام چهرهٔ همسر نقاش رنگ روغن ۷۲×۵۶ مجموعهٔ شخصی درس صبحگاهی رنگ روغن نامعلوم زورخانه رنگ روغن از بین رفته چراغ گردسوز رنگ روغن مجموعهٔ شخصی خضر رنگ روغن ۱۴۲×۱۱۲ مجموعهٔ شخصی
انتشار این مطلب با ذکر نام مجله هنری آرت بیکس بلا مانع می باشد